باز هم به لطف امتحانات عزیز، مدتی ست که از نوشتن دور شده ام. اگر حس کردید که این نوشته ی جدید رنگی از تصنع در خود دارد، خصوصا این بار که قرار است برخلاف دو سه نوشته ی قبل از دل بنویسم، مرا ببخشید!
چه می شود کرد؟ از نوشتن گریزی نیست، چرا که تنها دوای این مشکل و این دورماندگی ها، نوشتن است و نوشتن، آن هم هر چه بیش تر.
به هر حال، این بار می خواهم از مسئله ای بگویم که گاه و بیگاه آسایش فکری را از من می گیرد. از رشته ای که تحصیل می کنم، از پزشکی.