تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان


خواندن تاریخ؛ ضرورت یا سرگرمی؟

تا جایی که به یاد دارم، همیشه شیفته ی تاریخ بوده ام. شاید در ابتدا صرفا به خاطر ماهیت داستان وار و هیجان انگیز آن بود. در مقابل بسیاری از دوستانم آن را بیهوده و صرفا در حد سرگرمی می دانستند،چیزی مثل یک بازی فکری یا حل کردن جدول یا مثلا علاقه به خواندن سرگذشت بازیکنان فوتبال و سابقه ی آن ها و ... . صرفا یک سرگرمی ذهنیِ سلیقه ای که بعضی ها دوستش دارند و بعضی ها نه، مجموعه ای از داستان ها و افسانه های قدیمی که دانستنشان هیچ کمکی به ما نمی کند، ما در حال زندگی می کنیم و گذشته تمام شده. من هم گرچه مخالفت می کردم و سعی می کردم جوابی دست وپا کنم، اما ته دلم به شک فرو می رفتم و از خودم می پرسیدم که واقعا همین است؟ قضیه فقط یک سرگرمی و اشتغال ذهنی ست؟

مدتی به این پرسش فکر کردم، که واقعا فایده ی خواندن تاریخ چیست؟ اگر واقعا تاریخ فقط داستان گویی و سرگرمی ست ، چرا به عنوان یک رشته تخصصی در دانشگاه های مطرح دنیا تدریس می شود؟ یا چرا سالانه هزینه های گزافی صرف پژوهش های باستان شناسانه روی یک موضوع خاص و بسیار جزئی می شود؟ همه به خاطر اقناع حس کنجکاوی انسان است و بس؟

بستگی به این دارد که تاریخ را با چه دیدی می خوانید. به این مسیر ده هزار ساله نگاه کنید! به این کشمکش ها ، جنگ ها، انقلاب ها و تغییرات عظیم نگاه کنید! تغیرات شگرف و بنیان کن و بنیان ساز که طی تصادمات هزاران ساله یکی پس از دیگری  آمده و رفته اند و در نهایت جامعه ی کنونی را شکل داده اند. آیا همین دلیل که همه مربوط به زمان گذشته بوده اند کافی ست که بگوییم تاثیری روی زندگی الانِ ما ندارند؟ بگذارید اصلا قبل از همه ای این ها این سوال را بپرسم، آیا ما درک درستی از زمان داریم؟ آیا همین درکِ به فرض درست ، بر روی جهت گیری ها و استدلال های ما تاثیر نمی گذارد؟ 

فرض کنید در حال پژوهش بر روی یک کوه آتشفشان هستید . فرض کنید که در مورد آتشفشان ها هیچ اطلاعاتی نه از کلاس علوم دبستان، نه از مستندهای تلویزیونی و نه از کتاب های علمی ندارید . هیچ چیزی هم راجع به آن نشنیده اید، حتی تا به حال یک کوه معمولی را هم از نزدیک ندیده اید و به طور کلی با یک پدیده کاملا جدید و نو مواجه هستید، بدون هیچ تصور و پیش فرض قبلی. شما با نگاه اول صرفا یک بدنه بزرگ از سنگ و خاک و یک دهانه ی پر از گازهای متصاعد را می بینید. بنابراین تا چه حد به ماهیت و درون این پدیده ی جدید پی خواهید برد؟ فرض کنید از شما بخواهند در کنار این آتشفشان زندگی کنید. از آن جایی که انسان هنگام انتخاب محل زندگی اش، مهم ترین مسئله ای را که مد نظر قرار می دهد آرامش و امنیت است، لازم است ویژگی ها و موقعیت محل زندگی اش را به طور دقیق بشناسد و طبیعتا در این مثال اطلاع کامل از چیستی این پدیده ی جدید به نام آتشفشان بدیهی خواهد بود. حال آیا با همین تصویری که می بینیم ، می توانیم به این واقعیت پی ببریم که این پدیده ی جدید ممکن است در زمانی نامعلوم توده ای از مواد آتشین و گدازان را تا شعاع چند کیلومتری خودش رها کند؟ آیا این پدیده فقط تا جایی که چشم شما می بیند به شما و زندگی شما مربوط است؟ بقیه اش متعلق به صد ها متر زیر زمین است؟ البته اگر احتمال وجود یک "بقیه ی زیرزمینی" را بدهید!

حالا باز هم می پرسم ، آیا مطمئن هستید که همچنان درک درستی از زمان دارید؟ آیا صرفا چون گذر زمان برای موجوداتی همچون ما انسان ها که فانی هستیم با مرگ گره خورده ؛ گذر زمان برای همه چیز مرگ می آورد؟ آیا باید به اتفاقات گذشته به چشم پدیده های منفک ،جدا شده، نیست شده و مرده نگاه کنیم؟ شاید بیخود نیست که فیزیک دانان، زمان را بَعد از طول، پهنا و ارتفاع، به عنوان بُعد چهارم در نظر می گیرند. بُعد یعنی قسمت ، مولفه یا جنبه ای از یک پدیده که با مشاهده ی آن می توانیم به درکی جزئی از آن پدیده برسیم.

گر چه همان طور که گفتم، برای موجودات فانی مثل ما، که حقایق را حداکثر تا سه بعد درک می کنیم، فهمیدن این قضیه و حساب کردن زمان به عنوان یک بعد سخت است ، ولی همین پی بردن به ناتوانی از درک آن هم کافی ست! کافی ست فقط به این باور برسید که وقتی جسمی مثل یک خودکار را از سه بعد طول و عرض و ارتفاع بررسی می کنید ، بررسی کردن یک پدیده تا بعد چهارم چندان هم عجیب نیست! شاید حتی بدون بررسی کردن آن در چهار بعد به آگاهی درستی از چیستی آن نرسید! مثل این است که عکس یک مکعب را از جلو ببنید. شما فکر می کنید که فقط یک مربع است!

بر اساس این دیدگاه شاید نگریستن به گذشته و حال به عنوان دو پدیده جدا از هم چندان درست نباشد، بلکه باید در قالب یک موجودیت واحد به آن دو نگاه کرد! یک روح زنده و پویا. زنده و پویا چون که تغییر می کند، دچار دگردیسی می شود و در یک کلام حرکت می کند.

هگل فیلسوف بزرگ آلمانی و نظریه پرداز فلسفه ی تاریخ، از تعبیر یک روح جهانی و یا یک رودخانه استفاده می کند.

در این دیدگاه ، پیش بینی آینده ی جامعه ، پیش بینی حرکت این موجودیت واحد است، البته ، صرفا در صورتی که در حرکت آن قوانین و الگوهای خاصی وجود داشته باشد. باید دید که آیا قضیه، فقط قضیه ی دست و پا زدن های کور و بی هدف یک نوزاد است؟ یا مثلا چپ و راست رفتن های یکی پیرمرد کور؟ شاید، ولی شاید هم دنیا آنقدر ها هم بی حساب و کتاب نباشد! چرا که حتی با یک حساب سرانگشتی و با اطلاعات خیلی کمی هم که از اتفاقات تاریخی داریم، شباهت های فراوانی بین اتفاقات مختلف در برهه های زمانی متفاوت می بینیم و بار ها شنیده ایم که تاریخ تکرار می شود. به هر حال باید دید! باید دست به کار شد و حرکات این موجود را تحلیل و بررسی کرد.

 

فردریش هگل ، نظریه پرداز فلسفه ی تاریخ

فردریش هگل، بنیان گذار فلسفه ی تاریخ

 

معنی علم تاریخ نیز همین است.

تاریخ برای ما از رنج فرزند انسان می گوید ، از تلاش هایش، شادی هایش در طلیعه پیروزی و کامیابی و شکست های تلخش ، ولی گویی سر ایستادن ندارد این دائما جنبده ی لج باز، هر بار بلند می شود. گرچه مسیر سخت است و دنیا ظالم و بی رحم.

خواستند که او را محدود کنند، به بردگی ش کشیدند، در جهل و خرافات اسیرش کردند، به او گفتند که تقدیرش از قبل نوشته شده، که باید بنده و برده باشد و سر خم کند، گفتند که همچون گوسفند است و چوپانی دارد، که موجودی محدود است و جز کار و خواب و خوراک و اطاعت وظیفه ای ندارد، به رویش تیغ و گلوله کشیدند، چه مردمانی و چه ملت هایی را که تا انقراض پیش نبردند؛ ولی می بینید که حرکت همچنان ادامه دارد!

اگر واقعا بتوان برای این حرکت الگو و قاعده ای پیدا کرد، قطعا پیش بینی مسیر جامعه و رفتار انسان ها در حال حاضر و آینده چندان مشکل نخواهد بود، دیگر به راحتی نمی توان کسی را در مورد سیاست، اقتصاد و ... گمراه کرد و انواع و اقسام اندیشه های به ظاهر منطقی و روشنگر اما از درون توخالی و بی پایه را به مردم خوراند! دیگر نمی توان به راحتی کسی را متقاعد کرد که دنیا توسط یک اتاق فکر 5 نفره اداره می شود!

هومن مصباح ۳۰ آذر ۹۹ ، ۲۳:۴۰ ۱ ۳۵۷ تاریخ

نظرات (۱)

  • یاسر
    چهارشنبه ۶ اسفند ۹۹ , ۲۱:۴۰

    سلام واقعا مثال زیبایی زدی در رابطه با آتشفشان و سکنه اونجا و اگه بخوایم از این دید به تاریخ نگاه کنیم بسته به دیدمون، تاریخ خیلی میتونه روی زندگیه کنونیمون تاثیر گذاره باشه

    مرسی بابت مطلب مفیدت❤️

    • author avatar
      هومن مصباح
      ۶ اسفند ۹۹، ۲۱:۵۱
      ممنون یاسر عزیز. 
      مرسی از این که وقت گذاشتی❤
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">